من باز اومدم :) داستان غییبتهای من، داستان تکراری نهیب و گریز های فکری و روحی من هستن البته به اضافه مسائل زندگی
روزمره، که بهتره دیگه چیزی نگم ازشون. اگه روحیه وبلاگ نویسی به این بستگی داره که چقدر به وبلاگ نوشتن فکر میکنیم، من روزی نبوده که این روحیه رو از دست داده باشم! روزی نیست که فکر نکنم چقدر دلم می خواد این یا اون مساله رو توی وبلاگ بنویسم، هر چند که نتونم اونطور که دلم می خواد تندتر آپ کنم. و چقدر لذت داره برگشتن و دیدن اینکه دوستان گلم منو از یاد نبردن. احساسی داره مثل احساس برگشتن به خونه، از همه تون ممنونم. اميدوارم باور کنين که نبودنم از روی بی توجهی و حتی دل به خواه من نیست و دلم براتون خيلی تنگ شده. حالا سر فرصت بهتون يکی يکی سر می زنم.خوب حال و احوالتون چطوره؟ :)